- دهن پاره
- بی حیا، بی آبرو، بد زبان
معنی دهن پاره - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آلتی فلزی مرکب از چهار دیواره که بر آتش نهند و سیخهای کباب بر آن گردانند برای بریان کردن
کارمند دولت که رتبه اداری نداشته باشد
کارمند دولت که رتبۀ اداری نداشته باشد
پارۀ نان، تکه ای از نان، کنایه از جیره، مستمری، کنایه از زمینی که به کسی بدهند که از درآمد آن امرار معاش کند
تکه ای ازنان قطعه ای ازنان، زمینی که شاه بچاکری دهد تاازدرآمد آن امرارمعاش کنداقطاعتیول: وآن اعمال وولایتهاراچون شروان وشکی ودیگراعمال بنان پاره بدیشان دادتاآن ثغرمضبوط ماند، جیره اجرا: ... وبعدازآن کسی حدیث مواجب ونان پاره نیارست گفتن
گشودن دهان بسبب غلبه خواب یا خماری و یا تنبلی، خمیازه
خمیازه، دهان دره
دو نیمه شده دو نصفه
ماه پاره، زیباروی، خوشگل
خمیازه، دم عمیق همراه با باز شدن غیر ارادی دهان، بر اثر خستگی، کسالت، بی خوابی یا خواب آلودگی، دهن دره